مکارم شیرازی از کرم خویش خمس یارانههای نقدی را بر مقلدینش بخشید، این بخشش نشان از زخمی کهنه و دردی دردناک بر پیکر مردم ما دارد، درد خرافه پرستی و اعتقاد به خرافات، دردی که ریشهی اگر نه تمام که یقینا بسیاری از مشکلات کنونی جامعهی ماست؛ درد تقلید از دیگران در اندیشهای خرافه؛ اندیشهای که 1400 سال است به کسی جز آخوند و شیخ و ملا و مانند اینها اجازهی اندیشیدن را در عمق خود نداده است، اگر کسی به خود جرأت اندکی تفکر در ریشههای این خود کوچک بینی را بدهد، با سیل انواع اتهامات روبرو خواهد شد: جاهل، نادان، در نهایت دشنام و کشته شدن... . منطق همهی آنها تقریبا یکی است، اینکه تو تخصص در این زمینه را نداری و تعقل دین را باید به آخوند سپرد، آخوندی که به ما القا نموده است به سبب اندیشیدن به جای ما در دین، باید 20% درآمدمان را تحویلش دهیم تا همچنان به ترویج خرافه بپردازد، دین را امری تخصصی القا کردهاند و از دیگران انتظار دارند که به آن باور داشته باشند، باوری که از آن با عنوان ایمان یاد مینمایند، از یک سو مدعی ایمان با تعقل هستند و از سوی دیگر اجازهی اندیشیدن را در اساس دین به کسی نمیدهند. از دیگران میخواهند در آن چیزی از دین تدبر نمایند که آنان صلاح میبینند.
این چند خط درد دل من است و هممیهنم! حقارت تا کی؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر