صفحات

۱۳۸۹ دی ۲۷, دوشنبه

دینی که خنده را هم حلال و حرام می‌داند همان به که به زباله‌دان تاریخ سپرده شود.


محسن قرائتی در سخنانی عجیب و قرون وسطائی‌تر از قرون وسطائی، گفت که در نظر دارد سایت خنده‌ی حلال را راه‌اندازی کند، این سخن دردناک است و حکایت از تفوق تفکری متحجرانه بر میهن ما دارد، باید زار زار به حال این کشور گریست، کشوری که افرادی این چنینی برایش تعیین تکلیف می‌کنند، کشور که چنین اشخاص کوته فکری زمام امورش را در دست دارند؛ این جمله در خود واقعیتی تلخ را در بر دارد، واقعیتی که چه خوشمان بیاید و چه نیاید، نشانه‌ی دیگری از دشت بی‌فرهنگی ما را دارد! دشتی پر از علف‌های هرز که قرنهاست بر گستره‌ی ایران پهن شده است، دشتی که باید پر از گل شادی و عشق باشد، اما هرزه‌پرستان وجب به وجبش را می‌بویند، مبادا کاشته باشی گل سرخی.
قلم‌ها طاقت نوشتن این درد را ندارند و اشک در چشم‌ها جاری می‌گردد زمانی که دیده می‌بیند لاله‌ها هم مجبورند خود را گل سرخ خاردار جلوه دهند!

هیچ نظری موجود نیست: