خواهرم، من از تو متعجبم و هر اندازه بیشتر در اندیشههای خویش غوطهور میشوم، تعجبم بیشتر میشود! حقارت تا کی؟ خواهرم، من از تو متعجبم که چرا سخنانی را که سبب حقارت و تو و انسانیت است، گفتار خدائی میدانی که تصوری را از آن در ذهن تجسم کردهای و تجسمی که مصادره شده تا تو را به بردگی بکشانند؛ بردگی جنسی و جنسی، زیرا تو کالائی بیش نیستی، میدانی که منظورم چیست؟ البته که میدانی! اسلام را میگویم، همان منشی که خود را دین مینامد، منش زور و بردگی و حقارت تو، اگر مرد بودی و مؤمن تا این اندازه متعجب نمیشدم، زیرا اسلام بدن تو را در اختیاز آنها قرار داده، نگاه این دین به تو درست به مانند نگاه انسان است به اسب و زمین کشاورزی، این را همان خدائی که تو پرستشش میکنی در قرآن میگوید. خواهرم، من تعجبم و همواره هنگامیکه تصورم میکنم چرا تو به خود اجازه میدهی که دربارهی بدن تو اینگونه تصور کنند، وجودم به لرزه میافتد، اکنون از تو درخواست دارم که برای چند دقیقهای عینک تعصب را از چشم بردار و نگاه کن که آیا در ازدواج چندگانه چیزی غیر از نگاه جنسی به تو نهفته است؟ خواهرم، میدانی معنی متعه چیست؟ نه؟ متعه یعنی بهره (بردن) و تو متاعی هستی برای بهرهبرداری جنس برتر، جنسی که خود قرآن میگوید ما آنرا برتر آفریدیم، خواهرم حقارت تا کی؟ این دین برای تو ارزشی قائل نیست و تو از نصف مردان هم کمتری؛ در شهادت گواهی تو برابر با نصف مردان است آن هم درصورتیکه مردی نباشد، یعنی اگر مردی بر امری گواهی داد و هزاران همجنست بر خلاف آن شهادت دادند، تنها و تنها گواهی همان مرد مورد پذیرش است و تو انگار انسان نیستی؛ خواهرم حقارت تا کی؟ در باب میراث هم آیا از خود پرسیدهای که چرا سهم تو نصف برادرت است؟ ایا از خود نپرسیدهای که چرا تو حق حضانت فرزندان را نداری؟ آیا میدانی از نظر همین قرآن، تو تنها پرورش دهندهی نطفهای هستی که متعلق به دیگران است و بدنت محل کشتزار آن نامیده شده است؟ خواهرم حقارت تا کی!....
شاید من هم در این امر متهم اصلی باشم، متهمی که باید در دادگاه وجدان بشریت مورد مؤاخذه قرار گیرد که چرا تلاش لازم را جهت بیداری و آگاهی تو نکرد.
این چند خط درد دل من است از جامعهای که با دیدن جوانانش همواره اشکهایم جاری میشود و خودم را هزاران بار شرزنش میکنم و میپرسم حقارت تا کی؟!!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر