مؤمنین مسلمان مخالف رژیم حاکم بر کشورمان و کسانیکه تصور چهرهی رحمانی از این دین را تبلیغ میکنند، همواره رفتار جمهوری اسلامی با مخالفان عقیدتی خویش را خلاف اسلام تصور مینمایند؛ ایشان از اسلام تنها چهرهی رحمانیاش را میبینند و در محمد ابن عبدالله شخصیت فوق بشری را مشاهده میکنند. قطع به یقین آگاهان این دین از خوی جنایتپیشگی این شخصیت آگاه هستند! او در زمانیکه ضعیف بود، چهرهی کاملا انسانی و مظلومی از خود به جا گذاشته است، همین امر مستمکی برای مغالطهی این گروه از دوستداران اسلام میباشد؛ خیلی دور از عقل و منطق است که کسی نداند "اسلام مجوز تجاوز جنسی و سایر جنایتهائی که در رژیم کنونی کشورمان را مشاهده میکنیم، صادر کرده است!
یکی از روشهای اعتراف گیری این رژیم، شکنجه کردن است. اما آیا محمد ابن عبدالله هم چنین کارهائی را انجام داده است؟
متن زیر برگرفته از تاریخ طبری است، بخوانید تا محمد را بیشتر بشناسید:
کنانه بن ربیع بن ابی الحقیق را که گنج بنی نضیر پیش او بود به نزد پیغمبر آوردند و محل گنج را از او پرسیدند و کنانه انکار کرد و آنگاه یکی از یهودیان را پیش آوردند که گفت:" امروز کنانه را دیدم که اطراف فلان خرابه میگشت."
پیغمبر به کنانه گفت: اگر گنج را پیش تو پیدا کردم تو را بکشم؟
کنانه گفت آری.
پیغمبر بگفت تا خرابه را بکندند و قسمتی از گنج را آنجا یافتند، پیغمبر از باقیماندهی آن پرسید و کنانه از تسلیم آن دریغ کرد، پیغمبر او را به زبیر بن عوام سپرد و گفت: "عذابش(شکنجهاش) کن تا آنچه را پیش اوست بگیری" و زبیر چنان با مشت به سینهی او کوفت که نزدیک بود جان بدهد. انگاه پیغمبر او را به محمد بن مسلمه داد که به انتقام برادر خود محمد بن مسلمه گردنش را بزند.....( تاریخ طبری صفحه 1145)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر